این داستان:

اشک ها و لبخندها

با این همه سختی، خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که خدا دختر قشنگمو بهمون هدیه داد.
اینجا همیشه امید هست

من سال ۹۸ توسط مامای شهرمون به مرکز نوین معرفی شدم. ما ۷ سال نازایی داشتیم و هردکتری هم رفتیم نتیجه نگرفتیم؛ تا اینکه اون مامایی که همیشه پیششون میرفتم، این مرکز رو بهمون پیشنهاد دادند. شوهرم هم خیلی دکتر تو مشهد رفت، حتی عمل هم شد، اما هیچ نتیجه ای نداشت. خلاصه بعد از بررسی پرونده مون، دکتر براتون آی یو آی  تجویز کردند. و خداروهزاران بار شکر، همون دفعه اول نتیجه گرفتیم. خدا بهمون یک دخترِ خوشگلِ ناز و سالم داد. حتی زردی و اینجور مشکلات رایج رو هم نداشت.

همه چی خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه دخترم توی ۲۰ماهگی مبتلا به یک کرونای خیلی شدید شد. خداروشکر بعد از پشت سرگذاشتن یه دوره ی سخت بیماری، بالاخره بسلامت از بیمارستان مرخص شد. اما بعدش تا دوماه به پیشنهاد دکترهای شهر خودمون، بخاطر کم خونی و افت پلاکت زیرنظر یک دکتر انکولوژی تو مشهد قرار گرفت. بچه م خیلی خوب شده بود، حتی آقای دکتر گفتن دیگه لازم نیست بیاین. چون بچه  دیگه حتی کم خونی هم نداره و سالمه …

 ما برگشتیم؛ اما بعد از دوماه، یک سری علایم مثل کبودی و دونه های بنفش روی پوست دخترم پیدا شد. کم کم روی بدنش و شکمش هم پُر شد … رفتیم مشهد پیش دکتر … مارو به بیمارستان معرفی کردن که نمونه مغز استخوان ازش بگیرن ….

نتیجه ش که اومد انگار آوار ریخت سرمون …. دختر ۲۲ ماهه ی من مبتلا به سرطان خون بود …. دکتر گفت علتش ممکنه جهش ژنتیکی یا عوارض کرونا باشه … کرونا، سیستم ایمنی بچه رو ضعیف کرده… این مشکل مادرزادی نبود … الان حدودا یکساله دخترم تحت درمان هست و توکل به خدا داریم. خداروشکر حالش خوبه و ناامید نیستیم. چون این بچه، خودش معجزه خدا بود.

حالا میخوایم دوباره بیایم مرکز و اقدام کنیم. بیشتر بخاطر دخترمون که اگر خدایی نکرده یه روزی به پیوند نیاز داشت، حداقل خواهر یا برادری داشته باشه. نظرات دکترا هم همینه .. تواین سه سال با اینکه هیچ نوع جلوگیری نداشتیم، ولی باردار نشدم. به همین خاطر قصد داریم دوباره از خدمات درمانی کلینیک نوین کمک بگیریم. و اینم بگم من با همه این روزای غمگین و پراسترسی که پشت سر گذاشتیم، اصلا از مادر شدنم پشیمون نیستم. با این همه سختی، خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که خدا دختر قشنگمو بهمون هدیه داد. دخترم الان سه سالشه و وجودش، اتفاقِ شیرینِ زندگیِ ماست …

advanced divider
حالا ما آماده‌ایم تا داستان شمارو بشنویم