این داستان:

قدرت عشق یک مادر

همه بچه های NICU رو اون دوماهی که اونجا بودم من شیر میدادم الّا بچه خودم ... چون به دستگاه وصل بود و نمیتونست شیر بخوره ...
اینجا همیشه امید هست

من سال ۹۹ توی سن ۲۶سالگی و بعد از ۶ سال ناباروری به مرکز نوین مراجعه کردم. با نظر و تشخیص دکتر منصوری وارد پروسه درمانی آی وی اف شدم. بعد از مصرف یک دوره امپول سینال اف تخمک کشی کردم. حدودا ۲۵ تا ۳۰ تا فولیکول خوب داشتم که ۴ تا بسته عالی جنین برام تشکیل شد. اما چون تخمک زیاد داشتم، دچار سندروم تحریک بیش از حد تخمدان شدم و کارم به بیمارستان کشید. بعد ۴روز بستری تقریباً خوب بودم و مرخص شدم. شش ماه بعد (یعنی شهریور۱۴۰۰) دو‌ بسته جنین با کیفیت عالی انتقال دادم و نتیجه مثبت شد! دو تا پسر ناز و دوست داشتنی!

توی ۵ماهگی بارداری م به دلیل کوتاهی سرویکس که به ۱۱میل رسید، به سختی سرکلاژ کردم. متاسفانه در سن حاملگی ۲۸ هفته، به علت درد زایمان و باز شدن دهانه رحم، در ۱۶بهمن اورژانسی سزارین شدم و بچه هام توی بخش مراقبت های ویژه NICU بستری شدند.

پسر بزرگم توی ده روزگی به دلیل خونریزی داخلی فوت شد. درحالی که خودم همون موقع به دلیل عفونت محل عمل، بیمارستان بستری بودم و دوباره برای شستشوی زخم به اتاق عمل رفتم. بعد از شش روز، مرخص شدم و به بخش رفتم و تا ۱۲فروردین ۱۴۰۱ تو بیمارستان کنار پسر کوچیکترم بود ولی اون هم به دلیل عفونت شدید و جدا نشدن از ونتیله (دستگاه تنفسی مصنوعی)۱۲ فروردین فوت کرد …

همه بچه های NICU رو اون دوماهی که اونجا بودم من شیر میدادم الّا بچه خودم … چون به دستگاه وصل بود و نمیتونست شیر بخوره …

غمشون روی قلبم هنوز سنگینی میکنه، ولی من نه نا امیدم و نه ناراحت …

زندگی خوب و همسر فوق العاده ای دارم … و هنوز سه تا بسته دیگه جنین برای انتقال دارم. انشالله بزودی دوباره اقدام میکنم. تو این دو سال، سه تا زوج نابارور رو به کلینیک معرفی کردم که یکی ۱۴سال درمان بی نتیجه داشت و الان یه دوقلو دختر و پسر داره. دو زوج دیگه هم ۸و ۷سال منتظر بودن که خدا رو شکر الان زندگی خوبی دارن. منم به زودی خبر دوباره مامان شدنم رو میدم بهتون تا بزارین و  بقیه مامانای آینده ببینن و فکر نکنن تنهان .. ما باید خودمون هوای همو داشته باشیم.

به امید روزای شیرین برای همه …

advanced divider
حالا ما آماده‌ایم تا داستان شمارو بشنویم